دانلود همه چیز

اراده از آن مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند.

ظهور(آخرالزمان.مهدویت)
عصر ظهور﴾
 

 

 

﴿ عصر ظهور﴾

قسمت اول

پیش گفتار

 بارها واژه آخرالزمان را شنیده ایم و بارها این سؤال را از خود پرسیده ایم که آیا اکنون دوره آخرالزمان فرا رسیده است؟! و این برخواسته از باوری است که از این دوران داشته ایم، و هرچه زمان را به عقب میبریم، میبینیم از موضوعاتی که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته است، اعتقاد به مصلح کل است و حتی می توان این چنین بیان نمود که انتظار ظهور يك مصلح بزرگ آسمانى، و اميد به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان، امرى فطرى و طبيعى است كه با ذات و وجود آدمى سر و كار داشته و با آفرينش هر انسانى همراه است و زمان و مكان نمى شناسد و به هيچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.[1] اینکه زندگی انسان در این عالم، سرانجام خوبی خواهد داشت و با تمام ظلم و جنایت و فسادی که در طول تاریخ به وقوع پیوسته و آدمی برای ادامه این زندگی و بقاء حیات در این نشئه مادی، ناگزیر از بازی در یکی از تیمهای ظالم و یا مظلوم است، ولی در نهایت کسی می آید که به همه این ناملایمات و تبعیضات پایان میدهد و انسان، این موجود منفعت طلب را به آسایشی مطلوب خواهد رساند؛ از جمله مسائلی است که همزمان با شکل گیری جوامع بشری و پیشرفت در زمینه فرهنگ و تمدن اجتماعی، این نیاز نیز در ضمیر انسان شکوفا شده و با آمدن هر دین و مذهب جدیدی، این فرهنگ نیز به نوعی ترویج داده شده است و برای پیروان آن مذهب، دستوراتی جهت قبول این باور برنامه ریزی شده است.[2] از اين رو در همه قرون و اعصار، آرزوى يك مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان موج میزده است. و اين آرزو نه تنها در ميان پيروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و يهودى و مسيحى و مسلمان، سابقه دارد، بلكه آثار آن را در كتاب هاى قديم چينيان و در عقايد هنديان، و در بين اهالى اسكانديناوى و حتّى در ميان مصريان قديم و بوميان و حتّى مكزيك و نظاير آنها نيز مى توان يافت.[3]

در این بین، واژه "مصلح کل" از کلماتی است که در صورت برگردان آن به زبانهای گوناگون دنیا، برای بیشتر انسانها بازنمای مفهومی است که کم و بیش با آن برخورد نموده اند و حتی ممکن است در برهه هائی از زمان، فکر آنان با آن واژه درگیر شده و بعد از ساعتها اندیشیدن، با علامت سؤالهای بزرگی برخورد نموده و به دور از هرگونه تواضع، با " نمی دانم " خود را ساکت نموده باشند و در نهایت آن پرسش ها را در نهانخانه ذهن خود انباشته اند، به امید روزی که پاسخی برای آن بیابند.

هزاران ابهام و پرسش بی جواب، انسان را بر آن میدارد که در پی پاسخی مناسب برای آنها باشد و با توجه به اهمیت و تأثیر این جریان در معادلات روز و رخدادهائی که همه روزه در سراسر گیتی رخ میدهد، انگیزه ای دوچندان برای دریافت باورهائی کامل تر در انسان به وجود می آید.

تا آنجا که ستون موجود ادیان مختلف نشان میدهد، دین اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی، در این موضوع نیز روشن ترین طرح را برای اصلاح نهائی جهان ارائه کرده است. در این بیانات، شخص مصلح شناسانده شده، به همراه بیان اصل و نسب و ویژگیهای شخصی او و همچنین افرادی که در این طرح جهانی، یاور او هستند، و طرح اجرائی او و چگونگی اجرای آن و بسیاری جزئیات دیگر نیز بیان شده است. تنها نکته ای که در این بین، مبهم باقی مانده، زمان ظهور و شروع این انقلاب شگفت است که با اندکی تأمل در می یابیم که این خود، نه تنها خدشه ای به مصلح بودن و ماهیّت یاری دهنده این نهضت نمیزند، بلکه سبب میشود که همیشه مستضعفان و مظلومان با امید ظهور مصلح جهانی، در مقابل همه ظلم و ستمی که به آنها میشود، مقابله و مبارزه نمایند و از طرف دیگر، ستمگران و چپاولگران، هراسان از ظهورِ بازپس گیرنده حق مظلومان باشند.[4] بنابراین از جمله فوايد مترتب بر شناخت علايم ظهور و آگاهى از تحقق آن ها، خاصيت بازدارندگى از يأس و سرخوردگى است.[5]

و این ثمره، در صورتی هویدا میشود که امکان ظهور منجی، هر روز و هر لحظه وجود داشته باشد و تاریخ معینی برای آن بیان نشده باشد که در آن صورت، با احتساب فاصله زمانی تا وقوع این انقلاب، ستمدیدگان از هرگونه مبارزه، نا امید و ستمگران با توان بیشتری در فکر فراهم نمودن عِدّه و عُدّه خود میگردند.

با این وجود، روایات بسیاری در منابع مسلمین وجود دارد که نشانه ها و علائمی را برای این انقلاب و شخص مصلح بیان نموده اند که با مراجعه و بررسی آنها، آگاهیهای فراوانی در مورد هنگامه پدیدار شدن این انقلاب به دست می آوریم که راه گشای خوبی برای بسیاری از پرسشها خواهد بود، و وجود این نشانه ها ضرری به فوائد نامعلوم بودن زمان وقوع آن نمیزند، زیرا بدیهی است که در صورتی که هیچگونه اطلاعی از ویژگیهای این رویداد بزرگ در دست نباشد، اگر چه احتمال وقوع آن در همه زمانها وجود خواهد داشت، اما به دلیل عدم آشنائی با این انقلاب و اهداف و ثمرات آن، خواست عمومی برای شکل گیری آن، بسیار کمرنگ میگردد و  وقوع آن، بسیار بعید از ذهن به نظر میرسد، و در اثر گذشت ایّام، به یک افسانه بدل میگردد، وانگهی بسیاری از این نشانه هائی که بیان شده اند، تأیید آگاهی هائی است که عقل آدمی به آن دسترسی پیدا میکند و یا از مواردی است که فقط، عقل گریز است و با تأمل در آن، به راحتی قابل پیش بینی میباشند.

و همچنین فایده دیگر این است که این نشانه ها مانند شناسنامه ای برای این انقلاب میباشند و دیگر هر شخص و گروهی نمیتواند با ادعای منجی بودن، از اعتماد و ایمان انسانها، سوء استفاده نماید و افراد زیادی را به عنوان یاوری موعود منتظر به زیر پرچم خود جمع کند و از این رهگذر، کسب شهرت و ثروت نماید. بنا بر اين به طور خلاصه مى توان گفت سرّ ضرورت آشنايى با علايم ظهور، در كسب هوشيارى لازم براى مقابله با خطر جدى منجيان دروغين نهفته است.[6]

 

مصلح جهانی

پس از آشنائی مختصر با پیشینه باور مصلح جهان، و ضرورت شناخت نشانه های ظهور او و فوائد این شناخت، به سراغ آن دسته از روایاتی میرویم که نخست آگاهی های کامل تری نسبت به این باور به ما میدهند و در گام دوم، نشانه ها و علائم این رویداد را معرفی مینمایند. از میان روایاتی که در زمینه منجی عالم وجود دارد، در صورت جمع بندی میان آنها، این نکات به دست می آید:

الف) از خاندان پیامبر اسلام و فرزندان اوست.

ب) از فرزندان امام حسین علیه السلام است.

ج) دوازدهمین پیشوا پس از پیامبر است.

د) فرزند حسن بن علی العسکری علیهما السلام است.

ه) دنیا را مملو از عدل و داد بعد از اینکه ظلم و جور فراوان شود.

و) حکومت جهانی در اختیار او قرار میگیرد.

ز) مستضعفین و استعمار شدگان از بند اسارت رها میشوند و جنگها برچیده میشوند و صلح و آرامش و عمران جای آن را میگیرد.[7]

 

اکنون به تعدادی از روایات که به این مطالب رهنمون میسازند، اشاره میکنیم:

 

عن أم سلمة قالت : سمعت رسول الله (ص) يقول: « المهدي من عترتي ، من ولد فاطمة »[8]

عن ابن مسعود قال: قال رسول الله (ص): "لا تذهب الدنيا ولا تنقضي حتى يملك رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ".[9]

 

عن حذيفة بن اليمان قال : خطبنا رسول الله (ص) فذكر ما هو كائن ثم قال : " لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطوَّل الله تعالى ذلك اليوم حتى يبعث الله رجلاً من ولدي اسمه اسمي . فقال سلمان : يا رسول الله : من أي ولدك هو ؟ قال : من ولدي هذا (وضرب بيده على رأس الحسين عليه السلام ).[10]

 

عن عبد الله بن عباس قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إن خلفائي وأوصيائي وحجج الله على الخلق بعدي الاثنا عشر أولهم أخي وآخرهم ولدي .[11]

 

موعود ادیان در آینه کلام معصومین علیهم السلام

1 ـ رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم)  :

«لاتقوم الساعة حتى يقوم القائم الحق منّا و ذلك حين يأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلك. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خليفة اللّه عزّوجلّ و خليفتى.»[12]

 روز قيامت فرا نمى رسد مگر آنكه از بين ما « قائم حقيقى» قيام نمايد. و آن قيام، زمانى خواهد بود كه خداى عزّوجلّ او را اجازه فرمايد. هركس پيرو او باشد نجات مى يابد و هركه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاك مى شود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد كه به نزدش آييد اگرچه بر روى يخ و برف راه رويد. زيرا او خليفه خداى عزّوجلّ و جانشين من است.

2 ـ اميرالمؤمنين على (عليه السلام) :

« قال للحسين(عليه السلام) : «التاسع من ولدك يا حسين! هو القائم بالحق، المظهر للدين، الباسط للعدل»، قال الحسين (عليه السلام)فقلت: يا اميرالمؤمنين و إنّ ذلك لكائن؟ فقال (عليه السلام): «اى و الذى بعث محمداً بالنبوة و اصطفاه على جميع البريّه و لكن بعد غيبة و حيرة لاتثبت فيها على دينه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين أخذ اللّه ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان و ايّدهم بروح منه».[13]

به حسين (عليه السلام) فرمود: نهمين فرزند تو اى حسين! قيام كننده به حق و آشكار سازنده دين و گستراننده عدالت است.

امام حسين (عليه السلام) گويد: پرسيدم: يا اميرالمؤمنين! آيا حتماً چنين خواهد شد؟

فرمود: آرى! قسم به كسى كه حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)را به پيامبرى بر انگيخت و او را بر تمام خلايق برگزيد، چنين خواهد شد، امّا بعد از غيبت و حيرتى كه در آن كسى ثابت قدم بر دين نمى ماند مگر مخلصين و دارندگان روح يقين آنان كه خداوند نسبت به ولايت ما از آنان پيمان گرفته و ايمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحى از جانب خود تأييد فرموده است.

3 ـ حضرت زهرا (عليها السلام):

« قال لى رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) أبشرى يا فاطمة، المهدىّ منك».[14]

«رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اينكه حضرت مهدى (عليه السلام) از نسل توست.»

4 ـ امام حسن مجتبى (عليه السلام):

« ما منّا احدٌ اِلاّ ويقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه اِلاّ القائم الّذى يصلّى روح اللّه عيسى بن مريم خلفه فان اللّه عزّوجلّ يخفى ولادته و يُغيّب شخصه لئلاّ يكون لأحد فى عنقه بيعة ».[15]

هيچ يك از ما اهلبيت نيست مگر آنكه بيعتى از طاغوت زمانش را اجباراً بر عهده دارد. مگر حضرت «قائم» كه عيسى بن مريم، روح اللّه پشت سر او نماز مى گذارد.

خداوند ولادت او را مخفى مى دارد و شخص او را از ديدگان، غايب مى گرداند، تا بيعت هيچ كس را بر گردن نداشته باشد.

5 ـ امام حسين (عليه السلام):

« منّا اثنا عشر مهديّاً اوّلهم اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(عليه السلام)و آخرهم التاسع من ولدى و هو الامام القائم بالحق. يحيى اللّه به الأرض بعد موتها و يظهر به دين الحق على الدين كلّه و لو كره المشركون ».[16]

«دوازده هدايت شده هدايتگر از بين ما هستند، اولين آنان اميرالمؤمنين على بن ابيطالب (عليه السلام) و آخرين آنان، نهمين فرزند من است كه پيشواى قيام كننده به حق خواهد بود، خداوند به وسيله او زمين را پس از موات شدنش زنده مى كند و به دست او دين حق را بر تمامى اديان پيروز مى سازد، اگرچه مشركان را ناخوشايند باشد.»

 

با این اوصاف، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ظهور مصلح، انقلابی جهانی است که فوائد آن برای تمامی انسانها میباشد.

 

نشانه های ظهور

امّا نشانه ها و علائمی که برای این رخداد بزرگ در روایات اسلامی بیان شده اند را، میتوان بدین گونه تقسیم نمود:

دسته نخست) نشانه هائی که در هر انقلابی کم و بیش میتوان آنها را پیش بینی نمود.

دسته دوم ) جزئیاتی است که از طریق اطلاعات و تحلیلهای عمومی نمیتوان آنها را پیش بینی کرد و بیشتر شکل یک پیشگوئی اعجاز آمیز را دارد.

روایاتی که در دسته دوم جای گرفته اند، خود به دو قسم تقسیم میشوند:

قسم اول) نشانه هائی که به زمان ظهور نزدیک و در مواردی متصل به ظهور هستند و این قسم نیز به دو دسته تقسیم میشوند:

الف) نشانه هائی که حتماً صورت میگیرند.

ب) نشانه هائی که بیان شده اند ولی امکان بداء و تغییر در آن وجود دارد.

قسم دوم) نشانه هائی که با زمان ظهور فاصله دارند.

 

و در مجموع این نشانه های به چهار قسم تقسیم میشوند:

1.نشانه هائی که در هر انقلابی قابل پیش بینی هستند؛

2. نشانه هائی که قابل پیش بینی نیستند و متصل به ظهور و ناگزیر واقع میشوند؛

3. نشانه هائی که قابل پیش بینی نیستند و متصل به ظهور ولی غیر حتمی هستند؛

4. نشانه هائی که با زمان ظهور فاصله دارند.

پیش از معرفی این نشانه ها، مطالبی را به عنوان مباحث معرفت شناختی نشانه مطرح مینمائیم، تا با جایگاه و اقسام این نشانه ها آشنا شویم.

 

فرق نشانه و شرط

نخست اینکه فرق است میان نشانه های ظهور، و شرائط و اسباب ظهور؛ به این بیان که وجود هر پديده اى هم مى تواند سبب و شرط داشته باشد و هم علامت و نشانه، و پر واضح است كه اين دو از يك مقوله نيستند و هر چند ممكن است در موارد بسيارى (شرط) و (علامت) مقارن و موازى باشند ولى نسبت هر يك با پديده مورد نظر از سنخى ويژه و متمايز است. براى آن كه تفاوت نسبت هر يك از اين دو با پديده ى مورد نظر مشخص شود مناسب است به ذكر مثالى بپردازيم:

قطارى را در نظر آوريد كه مى خواهيم از راه رسيدنش را به عنوان يك پديده تصور كنيم و هر يك از (شرط) و (نشانه) و نيز نسبت آن دو با فرا رسيدن قطار را معيّن سازيم. مى توان (عدم ريزش كوه در مسير ريل) را (شرط) و (بلند شدن صداى سوت قطار يا به هوا برخاستن دود آن) را (علامت) از راه رسيدن قطار به شمار آورد. در اين حال، عدم ريزش كوه و به تعبير ديگر (باز بودن مسير ريل) سبب و شرط رسيدن قطار است كه اگر حاصل نشود، قطار هيچگاه به مقصد نخواهد رسيد؛ اما سوت قطار يا دود آن صرفاً هشدارى است كه به مردم مى فهماند قطار به شما نزديك مى شود و از راه مى رسد كه چنانچه اين سوت شنيده يا آن دود ديده نشود يا قطار اساساً فاقد سوت و بدون دود باشد، حركت قطار و رسيدن آن به مقصد، مختل نمى گردد و لكوموتيو مى تواند به مسير خود ادامه دهد و به مقصد برسد.

با عنايت به مثال پيش گفته، تفاوت نسبت ميان هر يك از (شرط) و (نشانه) با يك پديده مشروط و نشانه دار روشن مى گردد؛ نسبت ميان شرط و مشروط، يك ارتباط استلزامى و انفكاك ناپذير است در حالى كه نسبت ميان نشانه و نشاندار، يك ارتباط غير استلزامى و انفكاك پذير است.

البته بايد توجه داشت كه تعداد انگشت شمارى از علايم وجود دارند كه با پديده ى نشانه دار ارتباط استلزامى و انفكاك ناپذير دارند. مثلا لرزش زمينى كه ناشى از حركت قطارى سنگين و سريع است و با گوش خواباندن بر زمين قابل احساس مى باشد، از حركت قطار جدايى نمى پذيرد.

 

شرائط ظهور

با اين توضيح به سراغ (ظهور) و شرائط و علايم آن مى رويم. شرايط ظهور عبارتند از همان اسباب برپايى حكومت عدل جهانى كه در چهار عامل خلاصه مى شوند:

1- دستورالعمل جامع، حكيمانه و عادلانه اداره جامعه بشرى.

2 - رهبرى حكيم، عادل و توانمند كه انقلاب را هدايت كرده به پيروزى برساند و اداره ى حكومت را بر عهده گيرد.

3- تعداد كافى فرمان بران و ياوران آگاه از هدف انقلاب جهانى مصلح كل و آماده براى جانبازى در راه انجام فرامين وى.

4 - آمادگى و پذيرش جامعه جهانى به جهت سرخوردگى از تجارب ناكام بشرى و شكست تزها و دكترين هاى رنگارنگ در ايجاد جامعه مطلوب و به ستوه آمده از اوج گيرى ظلم و فساد در سطح جامعه ى ملل.

از اين ميان، دو شرط اول موجود و دو سبب بعدى مفقودند؛ شرط اول با آمدن حَقّه نهايى وحى آسمانى - شريعت مقدس اسلام- محقق گشته و شرط دوم با وجود مقدس بقيةالله الاعظم(عجل اللّه تعالى فرجه) تأمين شده است.

اما شرط سوم و چهارم هنوز حاصل نشده اند و از اين رو، علت تامه ى ظهور تشكيل نشده است. هنگامى عصر طلايى ظهور فرا مى رسد كه اين دو سبب، حاصل آيد و به دو شرط نخست انضمام يابد.[17]

با این بیان، مراد از نشانه های قسم نخست، آشکار میشود، و میتوان اینگونه برداشت نمود که تعدادی از این روایات، در مقام معرفی ویژگی ها و شرائط برپائی انقلابی جهانی هستند، که البته با ژرف اندیشی و تأمل، عقل انسان نیز به ضرورت و درستی آن حکم میکند.

و همچنین جایگاه نشانه های قسم دوم نیز آشکار میشود؛ آنها نشانه هائی هستند که اگر چه جزء شرائط برپائی این انقلاب نیستند، امّا وجود آنها استلزامی و انفکاک ناپذیر است و در صورت محقق نشدن آن، انقلابی نیز پدیدار نمی گردد.

و در نهایت نشانه های قسم سوم و چهارم نیز از نشانه هائی هستند که هیچ الزامی برای وقوع آنها وجود ندارد و نمیتوان به امید پدیدار شدن آنها چشم به راه بود؛ چه اينكه ممكن است برخى حاصل نشوند ولى ظهور تحقق یابد و نيز محتمل است برخى حاصل شوند ولى ظهور توأم با آن ها حادث نشود، بدين شكل كه اين نشانه ها بيانگر ظرف تحقق ظهور باشند؛ ظرفى كه وسيع تر و به اصطلاح (اعم) از مظروف است مانند اين كه گفته شود: پستچى هنگامى مى آيد كه هوا صاف باشد، در اينجا حداكثر چيزى كه استفاده مى شود اين است كه نامه رسان در هنگام نامساعد بودن اوضاع جوّى نخواهد آمد، ولى نمى توان توقع داشت كه همين فردا كه هوا آفتابى است، او از راه برسد. به عبارت ديگر، وقتى او مى آيد هوا صاف است نه اين كه هر وقت هوا صاف بود، او مى آيد.

پس از بیان مباحث معرفت شناختی نشانه ها، اکنون به سراغ معرفی این علائم میرویم که در روایات اسلامی بدانها اشاره شده است:

 

نشانه های ظهور در روایات

برای دسته نخست که نشانه هائی هستند که میتوانند در هر انقلابی وجود داشته باشند، و شرط چهارم از شرائطی است که بیان آن گذشت، میتوان از فراگیر شدن ظلم و فساد در جامعه نام برد که بیشتر انقلاب هائی که تا کنون صورت پذیرفته است و در تاریخ نامی از آنها برده میشود، برای از بین بردن ظلم و جنایاتی است که در آن عصر فراگیر شده بوده است. برای نمونه به چند روایت اشاره مینمائیم:

عن معاوية بن قرة عن أبيه قال : قال رسول الله (ص) : " لتملأن الأرض جوراً و ظلماً ، فإذا ملأت ظلماً و جوراً ، بعث الله عزّوجل رجلاً مني ، اسمه اسمي . . . "[18]

 

« عن الاصبغ بن نباتة قال: أتيت أمير المؤمنين عليه السلام فوجدته متفكرا ينكت في الارض، فقلت، يا أمير المؤمنين مالي أراك متفكرا تنكت في الارض، أرغبة منك فيها؟ فقال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا يوما قط ولكني فكرت في مولود يكون من ظهري، الحادي عشر من ولدي، هو المهدي الذي يملا الارض عدلا وقسطا كما ملئت جورا وظلما »[19]

 

نشانه های قسم دوم که علائم حتمی ظهور حضرت هستند را به بخش بعد این نوشته واگذار مینمائیم و قبل از آن به معرفی برخی از نشانه های قسم سوم و چهارم میپردازیم.

 

نشانه های غیر حتمی ظهور

اگر چه روایاتی که بیانگر اعتقاد به منجی عالم باشد، در منابع اسلامی به حد تواتر رسیده است[20]، اما منابع اهل سنت، به علت وجود مسائلی، از نقل بسیاری از روایاتی که بیانگر جزئیات بیشتر این باور است، دست یازیده اند، و پس چاره ای نداریم جز اینکه برای آگاهی از این جزئیات به منابعی که تنها در نزد شیعه موجود است، مراجعه نمود، اگر چه در منابع اهل سنت نیز مواردی یافت میشود.

چون در صدد ذکر تمام نشانه ها و جزئیات ظهور نیستیم و البته این نیز از توان ما خارج است، به ذکر تعدادی از این روایات بسنده میکنیم. در یکی از این روایات، امام صادق علیه السلام، در روایتی طولانی، نشانه هائی بیان مینمایند که مربوط به قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام میباشد:

امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود فرمودند:

1.هنگامی که ظلم و ستم همه جا فراگیر شده باشد؛

2. قرآن فرسوده، و بدعتهائی از روی هوا و هوس در آن آمده؛

3. آئین خدا بی محتوا شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛

4. هنگامی که ببینی اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته اند؛

5. مردان به مردان و زنان به زنان قناعت کنند؛

6. افراد با ایمان سکوت اختیار کرده اند؛

7. کوچکترها احترام بزرگترها را رعایت نمی کنند؛

8. پیوند خویشاوندی بریده شده؛

9. مداحی و چاپلوسی فراوان شده؛

10. آشکارا شراب نوشیده شود؛

11. راه های خیر منقطع و راه های شر مورد توجه قرار گرفته؛

12. حلال، تحریم شود و حرام، مجاز شمرده شود؛

13. قوانین و فرمانهای دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر گردد؛

14. از افراد با ایمان، چنان سلب ایمان شود که جز با دل، نتوانند ابراز تنفّر کنند؛

15. سرمایه های عظیم در راه خشم خدا صرف گردد؛

16. رشوه خواری در میان کارکنان دولت رایج گردد؛

17. پستهای حسّاس به مزایده گذارده میشود؛

18. (بعضی از) مردان از خود فروشی زنان خود، ارتزاق کنند؛

19. قمار آشکار گردد؛

20. سرگرمیهای ناسالم چنان رواج پیدا کنند که هیچکس جرأت جلوگیری از آن نداشته باشد؛

21. شنیدن حقائق قرآن بر مردم گران آید، امّا شنیدن باطل سهل و آسان؛

22. هنگامی که ببینی همسایه، همسایه خود را از ترس زبانش احترام می کند؛

23. مساجد را به زیورها بیارایند؛

24. برای غیر خدا به حجّ خانه خدا بشتابند؛

25. مردم سنگدل شوند؛

26. مردم طرفدار کسی باشند که پیروز است (خواه بر حق باشد یا باطل)؛

27. آنها که به دنبال حلال هستند نکوهش شوند و آنها که به دنبال حرامند ستایش؛

28. آلات لهو و لعب در مکه و مدینه آشکار گردد؛

29. اگر کسی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند، به او توصیه میکند که این کار وظیفه تو نیست؛

30. مساجد پر از کسانی است که از خدا نمیترسند؛

31. تمام همّت مردم، شکم و فرجشان است؛

32. امکانات مادی و دنیوی فراوان می گردد و دنیا به مردم روی میکند؛

33. زنان خود را در اختیار افراد بی یمان می گذارند؛

34. ویرانگری (به وسیله جنگها) بر عمران و آبادانی پیشی میگیرد؛

35. پرچمهای حق پرستی فرسوده و کهنه می گردد؛

36. درآمد زندگی بعضی تنها از طریق کم فروشی می شود؛

37. کسانی هستند که با سرمایه فراوان، در حالی که در عمرشان حتّی یک مرتبه هم زکات نپرداخته اند؛

38. مردم، عصرها در حال نئشگی و صبحگاهان مستند؛

39. هنگامی که ببینی مردم، همه به یکدیگر نگاه می کنند و از فاسدان شرور، تقلید می نمایند؛

40. هر سال فساد و بدعتی نو، پدیدار میشود؛

41. مردم و محافل، همه پیرو ثروتمندان خود خواه میشوند؛

42. در حضور جمع، همانند حیوانات مرتکب اعمال جنسی میشوند؛

43. اموال زیاد را، در غیر راه خدا مصرف میکنند، امّا در راه، خدا از مقدار کمی مضایقه میدارند؛

44. افرادی پیدا می شوند که اگر یک روز گناه کبیره ای انجام ندهند، غمگینند؛

45. حکومت به دست زنان می افتد؛

46. نسیمها به سود منافقان میوزد و هیچ جریانی به سود افراد با ایمان نیست؛

47. دادرسان بر خلاف فرمان خدا قضاوت می کنند؛

48. بر فراز منابر، دعوت به تقوا می شود، ولی دعوت کننده خود به آن عمل نمیکند؛

49. مردم نسبت به وقت نماز بی اعتناء می شوند؛

50. حتّی کمک به نیازمندان، با توصیه و پارتی بازی صورت میگیرد، نه برای خدا؛

...در چنین زمانی مراقب خویش باش و از خدا تقاضای نجات و رهایی از این وضع ناهنجار کن! (که فرج نزدیک است!)[21]

و همچنین در روایت دیگری اینگونه بیان فرموده اند:

محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه امام فرمودند:

پيش از قيام قائم نشانه هايى است جهت آزمايش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤمنش . عرض ‍ كردم : آن نشانه ها چيست ؟ فرمود: آن ، گفتار خداوند عزوجل است كه فرمود: ﴿ و لنبلونكم بشى ء﴾[22] فرمود: ﴿لنبلونكم﴾ يعنى هر آينه بيازماييم شما مؤ منان را ﴿بشى ء من الخوف﴾ به مقدارى و چيزى از ترس از ملوك بنى فلان (بنى عباس ) در پايان زمامداريشان و ﴿الجوع﴾ و گرسنگى به خاطر بالا بودن قيمتها ﴿و نقص من الاموال﴾ و كاستى از مالها (يعنى ) فساد تجارتها ﴿والانفس﴾ و جان ها (يعنى ) مرگ سريع ﴿والثمرات﴾ و محصولات (يعنى ) كم شدن كشاورزى و كمبود بركت محصولات ﴿و بشرالصابرين﴾ (يعنى ) بشارت ده صابران را در چنين وقت به خروج قائم عليه السّلام . سپس به من فرمود: اى محمد! اين است تاءويل قول خداوند عزوجل كه مى فرمايد: ﴿و ما يعلم تاءويله ...﴾ (يعنى ) نمى داند تأويل قرآن را جز خداوند و پايداران در دانش .[23]

و همچنین سَكونى از امام جعفر صادق علیه السلام نقل مى كند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

بر امت من زمانى بيايد كه باطن آنها پليد و ظاهرشان به جهت طمع در دنيا آراسته باشد و خداوند را در نظر ندارند عمل آنها ريا است و از او نمى ترسند . خداوند نيز همه آنان را عقوبت خواهد كرد و هر چه دعا كنند حتى غريق مستجاب نخواهد شد .

از اين روايت، این علائم به دست می آید:

1 - دلها مملو از خبائث و صفات رذيله مى شود .

2 - مردم تظاهر به خوبيها مى كنند در حالى كه دلشان از خوبيها خالى است.

3 - كارهاى آنها اكر چه به صورت عبادت است اما براى غير خدا انجام مى شود (ريا).

4 - توجهى به عالم آخرت نخواهند داشت و از خداوند نمى ترسند .

5 - به جهت اين صفات خداوند آنها را عقاب مى كند به بلاهاى اجتماعى از قبيل جنگ گرفتار ظلم شدن گرانى سلب بركت و ....

6 - در اين موقع هر چه دعا كنند حتى دعاى غريق هم مستجاب نخواهد شد.[24]

و همچنین به روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج اشاره میکنیم:

ابن عباس مى گويد: در شب معراج مطالبى به رسول اكرم صلی الله علیه و آله وحى شد كه بايد به وجود مقدس حضرت امير المؤمنين علیه السلام خبر داده شود و نيز به ائمه بعد از آن حضرت . بعد فرمودند كه خداوند براى آخرين آنها نشانه هايى بيان فرمودند:

1 - عيسى بن مريم پشت سر آن بزرگوار نماز مى خواند؛

2 - زمين را پر از عدل و داد مى كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد؛

3 - بندگان را به وسيله او (امام عصر) از هلاكت نجات مى دهم؛

4 - گمراهان را به وسيله او هدايت مى كنم؛

5 - نابينايان و بيماران را به وسيله او شفا مى دهم؛

عرض كردم خداوندا! آن كى خواهد شد؟ خطاب رسيد:

6 - هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و نادانى به جاى آن نشيند؛

   - قرائت قرآن زياد اما عمل به آن كم شود؛

7 - قتل و كشتار زياد شود؛

8-  فقها و هدايت كنندگان واقعى كم شوند (اشاره است به وجود علماى ربانى)؛

9 - علماى فاسق (بى عمل ) و خيانتكار زياد شوند (آنان كه دين را به فكر خود معنى مى كنند)؛

10 - شعرا زياد شوند؛

11 - امت شما قبرستانها را مساجد قرار دهند؛

12 - قرآنها را زينت كنند؛

13 - مساجد را مجلل بسازند؛

14 - جور و فساد زياد شود؛

15 - منكرات ظاهر شود؛

16 - امت شما امر به منكر كنند؛

17 - پيروان شما نهى از معروف كنند؛

18 - مردها به مردها اكتفا كنند (لواط)؛

19 - زنان به زنان قناعت كنند (مساحقه)؛

20 - زمامداران كافر شوند؛

21 - دوستان حكمرانان گنهكار باشند؛

22 - ياوران آنها ستمگران باشند؛

23 - صاحبان راءى و نظر از آنان فاسقان باشند؛

24 - سه خسف در دنيا واقع شود: يكى خسف در مشرق ، خسف ديگر در مغرب و خسف سوم در جزيره العرب؛

25 - خراب شدن بصره به دست يكى از ذرارى تو (سيد) كه زنگيها دنبالش را بگيرند؛

26 - قيام مردى از اولاد امام حسين علیه السلام؛

27 - ظهور دجال و قيامش از سجستان؛

28 - خروج سفيانى.[25]

و در پایان به سخن مرحوم شیخ مفید رحمه الله در کتاب الارشاد استناد میکنیم:

« قد جاءت الأخبار بذكر علامات لزمان قيام المهدي (عليه السلام) وحوادث تكون أمام قيامه، و آيات و دلالات: فمنها: خروجُ السفياني، و قتل الحسني، و اختلاف بني العباس في الملك الدنياوي، و كسوف الشمس في النصف من شهر رمضان، و خسوف القمر في آخره على خلاف العادات، و خسف بالبيداء، و خسف بالمغرب، و خسف بالمشرق، و ركود الشمس من عند الزوال إلى وسط أوقات العصر، و طلوعها من المغرب، و قتل نفس زكية بظهر الكوفة في سبعين من الصالحين، و ذبح رجل هاشمي بين الركن و المقام، و هَدمُ سور الكوفة، و إقبال رايات سود من قِبَلِ خراسان، و خروج اليماني، و ظُهور المغربي بمصرَ و تملُّكُه للشامات، و نزول التُرك الجزيرة، و نزول الروم الرملة، و طلوع نجم بالمشرقِ يُضيءُ كما يُضيءُ القمر ثم يَنعطفُ حتى يكاد يلتقي طَرَفاه، و حُمرة تظهر في السماء و تنتشر في آفاقها، و نار تظهر بالمشرق طُولاً و تبقى في الجوِّ ثلاثة أيّام أو سبعة أيّام، و خلعُ العرب أعنَّتها و تملُّكها البلاد و خُروجُها عن سلطان العجم، و قتلُ أهل مصر أميرهم، و خراب الشام، و اختلاف ثلاثة رايات فيه، و دخول رايات قيس و العرب إلى مصر و رايات كندة إلى خراسان، و ورود خيل من قبل المغرب حتى تربط بفناء الحيرة، و إقبالُ رايات سُود من المشرق نحوها، و بثقٌ في الفرات حتى يدخُل الماءُ أزقّة الكوفة، و خُروجُ ستين كذّاباً كلُّهم يدَّعي النبوة، و خُروج اثني عشر من آل أبي طالب كلُّهم يدّعي الإمامة لنفسه، و إحراق رجل عظيم القدر من شيعة بني العباس بين جلولاء وخانقين، و عقد الجسر ممّايلي الكرخ بمدينة السلام، و ارتفاع ريح سوداء بها في أوّل النهار، و زلزلة حتى ينخسف كثير منها، و خوف يشمل أهل العراق، و موت ذريع فيه، و نقص من الأنفس و الأموال الثمرات، و جراد يظهر في أوانه و في غير أوانه حتى يأتي على الزرع و الغلاّت، و قلّة ريع لما يزرعه الناس، و اختلاف صنفين من العجم، و سفك دماء كثيرة فيما بينهم، و خروج العبيد عن طاعة ساداتهم و قتلهم مواليهم، و مسخٌ لقوم من أهل البدع حتى يصيروا قردة و خنازير، و غلبة العبيد على بلاد السادات، و نداء من السماء حتى يسمعه أهل الأرض كلُّ أهل لغة بلغتهم، و وجه وصدر يظهران من السماء للناس في عين الشمس، و أموات ينشرون من القبور حتى يرجعوا إلى الدنيا فيتعارفون فيها ويتزاورون.

ثم يُختم ذلك بأربع وعشرين مطرة تتَّصل فتحيا بها الأرض من بعد موتها و تعرف بركاتها، و تزول بعد ذلك كلُّ عاهة عن معتقدي الحقِّ من شيعة المهدي(عليه السلام)، فيعرفون عند ذلك ظُهوره بمكة فيتوجَّهون نحوه لُنصرته. كما جاءت بذلك الأخبار. ومن جملة هذه الأحداث محتومة و منها مشترطة، والله أعلم بما يكون، و إنّما ذكرناها على حسب ما ثبت في الاُصول و تضمَّنها الأثر المنقول، و بالله نستعين و إيّاه نسأل التوفيق. »[26]

 

...ادامه دارد!

 

[1] .  ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان ص 28

[2] .  ر. ک: ظهور منجی در باور پیشینیان ص2

[3] .  مهدی انقلابی بزرگ ص 57

[4] . نشانه های ظهور ص 3

[5] .  نشانه های یار و چکامه انتظار ص 11

[6] .  نشانه های یار و چکامه انتظار ص 10

[7] .  حکومت جهانی مهدی ص 69

[8] .  سنن ابي داود ج 4  ص 107  حديث شماره 4284 

[9] .  مسند أحمد: 1: 432 و 376 و 377 و 448. والترمذي، كتاب الفتن باب 52. وسنن أبو داود 4: 107

[10] .  ينابيع المودة  ص 490

[11] .  بحار الانوار به نقل از الزام الناصب ج 1 ص 128

[12] .  بحارالانوار ج 51 ص 65

[13] .  بحارالانوار ج 51 ص 51

[14] .  منتخب الاثر صفحه 192

[15] .  كمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 صفحه 316

[16] .  كمال الدين و تمام النعمة جلد 1 باب 29 صفحه 317

[17] .  نشانه های یار و چکامه انتظار ص 12

[18] .  مسند حرث بن ابي اسامة  به نقل از المهدی المنتظرعج  فی حدیث السنة المعتبر ص 46

[19] .  اصول کافی ج 1 باب فی الغیبة حدیث 7

[20] .  ن . ک: المهدی المنتظرعج  فی حدیث السنة المعتبر

[21] .  بحارالانوار ج 52 ص 256

[22] .  انعام / 37

[23] .  غيبت نعمانى ، ص 250

[24] .  بحار الانوار ج 52 / ص 190

[25] .  اثباة الهداة ، ج 7 / ص 390 و 391

[26] .  الإرشاد: 2/ 368 ـ 370


>

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 26 شهريور 1390برچسب:ظهور,آخرالزمان,مهدویت,

] [ 10:6 ] [ علی ]

[ ]